
مناجات در نماز
منابع مقاله:
کتاب : عرفان اسلامى جلد پنجم
نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان
اى عزيز! تو نيز به قدر ميسور و مقدار مقدور، اين وقت مناجات را غنيمت شمار و به آداب قلبيه آن قيام كن و به قلب خود بفهمان كه مايه حيات ابدى اخروى و سرچشمه فضايل نفسانيه و رأس المال كرامات غير متناهيه به مراودت و مؤانست با حق است و مناجات با او به ويژه در نماز كه معجون روحانى ساخته شده با دست جلال حق است و از جميع عبادات جامعتر و كاملتر است، پس بر اوقات و شرايط آن حتى الامكان محافظت كن و اوقات فضيلت آن را انتخاب نما كه نورانيتى دارد كه در ديگر اوقات نيست.
اشتغالات قلبيه خود را در آن اوقات كم كن، بلكه قطع كن و اين حاصل شود به اين كه اوقات خود را موظف و معين كنى و براى نماز كه متكفل حيات ابدى توست و قتى خاص تعيين كنى كه در آن وقت كارهاى ديگر نداشته باشى و قلب را تعلّقاتى نباشد و نماز را با امور ديگر مزاحم قرار مده، تا بتوانى قلب را راحت و حاضر كنى.
در احاديث در احوال معصومين تدبر كن و در حالات آن بزرگواران تأمل نما؛ شايد تنبّهى حاصل آيد و ما نيز بتوانيم به قلب مهجور خود بفهمانيم كه اوقات صلاة اوقات حضور دربارگاه قدس حضرت ذوالجلال است، اوقاتى است كه حقتعالى كه مالك الملوك و عظيم مطلق است بنده ضعيف ناچيز را به مناجات خود دعوت فرموده و به دارالكرامة خود اذن دخول داده تا فوز به سعادتهاى ابدى و سرور بهجتهاى دائمى پيدا كند.
از دخول وقت نماز به مقدار معرفت خود بهجت و سرور داشته باشيم و اگر قلب، استشعار عظمت و خطر مقام كند به مقدار فهم عظمت، خوف و خشيت حاصل مىشود و چون قلوب اوليا مختلف و حالات آنها متفاوت است، به حسب تجليات لطفيه و قهريه و استشعار عظمت و رحمت و جمال، آنها را به سرور و بهجت وادار كند «وارحنا يا بلال» گويند و گاهى تجليات به عظمت و قهر و سلطنت آنها را از خود بىخود كند و رعشه و رعده براى آنها دست دهد!!
هر كه را جامه زعشقى چاك شد |
او زحرص و عيب كلى پاك شد |
|
جمله معشوق است و عاشق پردهاى |
زنده معشوق است و عاشق مردهاى |
|
جسم خاك از عشق بر افلاك شد |
كوه در رقص آمد و چالاك شد |
|
عشق آن زنده گزين كاو باقى است |
وز شراب جان فزايت ساقى است |
|
عشق آن بگزين كه جمله انبيا |
يافتند از عشق او كار و كيا «1» |
|
آداب اوقات نماز
بالجمله، اى ضعيف! آداب قلبيه اوقات آن است كه، خود را مهيا كنى براى ورود به حضور مالك دنيا و آخرت و مخاطب و مكالمه با حضرت حق جلّ و علا، پس با نظرى توجه به ضعف و بيچارگى و ذلت و بينوايى خود و عظمت و بزرگى و جلال و كبرياى ذات مقدس جلت عظمته كه انبياء مرسلين و ملائكه مقربان در بارگاه عظمتش از خود بىخود شوند و اعتراف به عجز و مسكنت و ذلت كنند و چون اين نظر را كردى و به دل فهماندى استشعار خوف كند و عبادات خود را ناچيز شمارد.
و با نظرى توجه به سعه رحمت و كمال عطوفت و احاطه رحمانيت آن ذات مقدس كن كه بنده ضعيفى را به بارگاه قدس خود با همه آلودگى و بيچارگى كه دارد بار داده و او را با همه تشريفات فرو فرستادن فرشتگان و نازل نمودن كتابهاى آسمانى و فرستادن انبياى مرسلين دعوت به محفل انس خود فرموده، بدون آنكه سابقه استعدادى از براى ممكن بيچاره باشد و يا در اين دعوت و حضور براى حضرتش يا ملائكة اللّه يا انبيا سودى تصور شود.
البته قلب را با اين توجه انسى حاصل شود و استشعار رجا و اميدوارى كند؛ پس با قدم خوف و رجا و رغبت و رهبت، خود را مهياى حضور كن و عُدّه و عِدّه حضور مهيا كن كه عمده آن، آن است كه با قلب خجل و دل وجل و استشعار انكسار و ذلت و ضعف و بيچارگى وارد محضر شوى و خود را به هيچ وجه لايق محضر ندانى و لايق عبادات و عبوديت نشمارى و اذن در عبادت و عبوديت را فقط از شمول رحمت و عميم لطف حضرت احديت جلّت قدرته بدانى كه اگر ذلت خود را نصب عين خود كردى و به جان و دل تواضع براى ذات مقدس حق نمودى و خود و عبوديت خود را ناچيز و بىارزش دانستى، حقتعالى با تو تلطف فرمايد و تو را مرتفع كند و به كرامات خود مخلّع فرمايد!!
اين همه سود و منفعت، اين همه عشق و محبت، اين همه لطف و كرامت، اين همه رأفت و رحمت گوشهاى از آثار و نتايج نماز است.
نماز، محبوبترين عمل
اگر بگويند كه نماز، باب رحمت، بارگاه قدس، ميقات عاشقان، معراج مؤمنان، عشق عارفان، راه دانايان، صراط بينايان، جان متحيران، وسيله قرب جانان و همه دردها را درمان است به خدا قسم چيزى به گزاف نگفتهاند؛ اگر در روايات شيعه آمده كه نماز، محبوبترين عمل در پيشگاه خداست، به حقيقت قسم كه سخن حق است و عين واقعيت در ملك و ملكوت است.
عَنْ مُعاوِيَةِ بْنِ وَهَبٍ قالَ: سَالْتُ ابا عَبْدِاللّهِ عليه السلام عَنْ افْضَلِ ما يُتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبادُ الى رَبِّهِمْ وَاحَبُّ ذلِكَ الىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ما هُوَ؟ فَقالَ: ما اعْلَمْ شَيْئا بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ افْضَلُ مِنْ هذِهِ الصَّلاةِ الا تَرى انَّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ عيسىَ بْنَ مَرْيَمَ عليه السلام قالَ «2»: [وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا] «3»:
معاوية بن وهب كه از راويان بزرگوار است مىگويد: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم، برترين چيزى كه وسيله قرب عباد به حق است و محبوبترين عمل نزد خداوند چيست؟ فرمود: پس از معرفت به حق چيزى را محبوبتر از نماز نمىشناسم، نديدى بنده شايسته حق حضرت عيسى بن مريم عليه السلام گفت:
خداوند مرا به نماز و زكات تا زندهام سفارش فرموده است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
محبوبترين اعمال نزد حضرت حق نماز است و آن آخرين وصيت انبياى خداست.
چه نيكوست مرد غسل كند يا وضوى كامل بگيرد، سپس آهنگ جاى كند كه كسى او را نبيند؛ پس پروردگار مهربان او را در حال ركوع و سجود بنگرد؛ عبد زمانى كه سجده كند و سجودش طول بكشد، ابليس فرياد برمىدارد: واى بر من! انسانها اطاعت كردند، ولى من معصيت و آنان سجده كردند، ولى من از اين عمل با عظمت سرباز زدم! «4»!
عَنْ ابى بَصيرٍ قالَ: قالَ ابُو عَبْدِاللّهِ عليه السلام: صَلاةٌ فَريضَةٌ خَيْرٌ مِنْ عِشْرينَ حِجَّةٌ وَحِجَّةٌ خَيْرٌ مِنْ بَيْتٍ مَمْلُوٌّ ذَهَباً يَتَصَدَّقُ مِنْهُ حَتّى يُفْنى «5»:
ابوبصير از حضرت صادق عليه السلام نقل مىكند: يك نماز واجب از بيست حج بالاتر است و يك حج بهتر است از خانهاى كه پر از طلا باشد و همه آن در صدقه مصرف شود.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
پيرمردى را در قيامت حاضر مىكنند، سپس پرونده او را به دستش مىدهند، پرونده به صورتى است كه مردم آن را مىبينند و در آن جز بدىهاى او را نمىنگرند؛ اين برنامه به طول مىانجامد تا پيرمرد به حضرت حق مىگويد: امر مىكنى كه مرا به آتش ببرند؟ خطاب مىرسد: اى پيرمرد! من حيا مىكنم كه تو را عذاب كنم در حالى كه در دنيا براى من نماز خواندى، اى ملائكه من! بنده مرا به بهشت ببريد «6».
اين عبد مسكين و شرمنده مستكين و افتاده ناتوان در مقام مناجات با حضرت قاضى الحاجات چنين عرضه داشتهام:
اى كرمت ياور افسردگان |
زنده به يادت دل دل مردگان |
|
تيره شبم نور تو روشن كند |
خاك مرا عشق تو گلشن كند |
|
اى تو شفاى دل مجروح من |
پاكى جان منى و روح من |
|
هست دو دستم به گدايى دراز |
سوى تو اى با كرم بىنياز |
|
چشم اميدم به كرامات توست |
روى دلم سوى عنايات توست |
|
روشنى ظلمت دل نور توست |
دل كه ز الطاف تو مخمور توست |
|
هست به درگاه تو فرياد من |
لطف تو گيرد ز عدو داد من |
|
صافتر از آينه كن جان من |
جان من و مذهب و ايمان من |
|
باز كن از عشق درى بر دلم |
تا كه شود مهر رخت حاصلم |
|
روز و شبم مونس و همدم تو باش |
راه نجات از الم و غم تو باش |
|
خاك درت بستر جان من است |
مرحمت و لطف تو خوان من است |
|
ياد تو اى دوست شفاى من است |
عشق تو آواى بقاى من است |
|
مى نرود ياد تو از خاطرم |
چون كه تويى در دو جهان ناصرم |
|
بنده تو يكسره مسكين توست |
بسته مهر تو و آيين توست |
|
عَنِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله: انَّ احَبَّ الْاعْمالِ الىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ الصَّلاةُ وَالبِرُّ وَالجِهادُ «7»:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: محبوبترين كارها نزد حضرت اللّه، نماز و نيكى و جهاد است.
عَنْ يُونُسِ بْنِ يَعْقُوبَ قالَ سَمِعْتُ ابا عَبْدَاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: حَجَّةٌ افْضَلُ مِنَ الدُّنْيا وَما فيها وَصَلاةٌ فَريضَةٌ افْضَلُ مِنْ الْفِ حَجَّةٍ «8»:
يونس بن يعقوب مىگويد: شنيدم امام صادق عليه السلام مىفرمود: يك حج از دنيا و آنچه در آن است برتر است و يك نماز واجب از هزار حج بالاتر است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- مولوى.
(2)- الكافى: 3/ 264، باب فضل الصلاة، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 4/ 38، باب 10، حديث 4453.
(3)- مريم (19): 31.
(4)- الكافى: 3/ 264، باب فضل الصلاة، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 4/ 38، باب 10، حديث 4454.
(5)- الكافى: 3/ 265، باب فضل الصلاة، حديث 7؛ وسائل الشيعة: 4/ 39، باب 10، حديث 4456.
(6)- الأمالى، شيخ صدوق: 37، المجلس العاشر، حديث 2؛ روضة الواعظين: 2/ 498، مجلس فى ذكر القيامة؛ بحار الأنوار: 79/ 204، باب 1، حديث 4. (7)- الخصال: 1/ 185، حديث 356؛ وسائل الشيعة: 4/ 40، باب 10، حديث 4459؛ بحار الأنوار: 97/ 11، باب 1، حديث 19.
(8)- التهذيب: 2/ 240، باب فضل الصلاة، حديث 22؛ وسائل الشيعة: 4/ 40، باب 10، حديث 4460.