
در روز عید فطر و روز جمعه
در روز عيد فطر و روز جمعه
― اى كسى كه رحم مى كنى بر كسى كه بندگانت بر او رحم نمى كنند.
― و اى آنكه مى پذيرى كسى را كه سرزمينها او را نمى پذيرند.
― و اى كسى كه نيازمندان آستانت را خوار و كوچك نمى كنى.
― و اى آنكه اصراركنندگان درگاهت را نااميد نمى سازى.
― و اى كسى كه دست رد بر سينه روى آورندگان به بارگاهت نمى زنى.
― و اى آنكه تحفه هاى كوچك را مى پذيرى و در برابر كارهاى اندك، سپاس مى گويى
― و اى كسى كه كار ناچيز را شكر مى گذارى و پاداشى بزرگ عطا مى كنى.
― و اى كسى كه به هر كه به تو نزديك شود، نزديك مى شوى
― و اى آنكه كسانى را كه به تو پشت مى كنند، خودت مى خوانى
― و اى كسانى كه نعمتها را تغيير نمى دهى و در انتقام و عذاب، شتاب نمى كنى
― و اى آنكه حسنات را ثمربخش مى سازى تا رشد دهى و از گناهان درمى گذرى تا پنهانشان سازى.
― با تامين حاجات، آرزوها پيش از نيل به منتهاى كرم تو روا شدند و ظرف درخواستها با فيض بخششهاى تو پر گشتند و اوصاف قبل از وصول به كنه وصف تو از هم پاشيدند و محو شدند. پس برتر از هر عالى، علو و بلندى از آن توست و بزرگى و جلال بالاتر از هر بزرگى، مخصوص توست.
― هر بزرگى در نزد تو كوچك است و هر شريفى، در كنار شرافت تو حقير و ناچيز است. آنها كه بر غير تو وارد شدند بحق ضرر كردند و آنها كه به جز تو به سوى ديگران رفتند دچار خسران گشتند و آنها كه در آستان غير تو گرد آمدند، تباه شدند و همه ى آنها كه به دنبال كسب چيزى بودند گرفتار قحطى گشتند مگر آنها كه به دنبال كسب فضل تو بودند.
― درگاه تو به روى علاقه مندان گشوده و جود و بخشش تو براى گدايان آستانت جارى است و ياريت نسبت به يارى جويان نزديك است.
― آرزومندان هرگز از تو نااميد نمى شوند و آنها كه به سوى تو مى آيند هيچگاه مايوس نمى شوند و آمرزش خواهان هرگز با انتقام و عقاب تو به شقاوت گرفتار نمى گردند.
― روزى تو (حتى) براى كسى كه تو را نافرمانى مى كند نيز گسترده است و شكيبايى تو شامل آن كس كه با تو دشمنى نموده نيز مى شود. عادت تو نيكى به گناهكاران است و سيره و روش تو مدارا با تجاوزكاران است تا آنجا كه اين ملاحظات تو آنان را از توبه و بازگشت غافل نموده و اين مهلت دادنها ايشان را از اجتناب از گناه بازداشته است.
― خدايا تو فقط از اين جهت درباره ى گناهكاران تانى نمودى كه آنان به امر تو بازگردند و مهلتشان دادى چرا كه به دوام سلطنت خود مطمئن بودى. پس هر كس كه اهل سعادت باشد پايان كارش را سعادت رقم زدى و آن كس كه اهل شقاوت باشد، در جهت آن او را گرفتار خذلان ساختى.
― همه ى آنان سرانجام به حكم تو باز مى گردند و امور آنان به فرمان تو بازگشت مى كند، در طول مدت و مهلت آنان، استدلال تو از استحكام نمى افتد و به خاطر عدم شتاب در قضاوت درباره ى آنان، برهان تو باطل نمى گردد.
― دليل تو پابرجا و زايل نشدنى است و سلطه ى تو ثابت و پايدار است. پس عذاب دائم براى كسى است كه از تو روى برگرداند و ياس ذلت بار از آن كسى است كه از درگاه تو نوميد شود و بالاترين شقاوت از آن فردى است كه در پيشگاه تو غرور و تكبر بورزد.
― چه بسيار است تغير و تحول او در عذاب تو، و چه طولانى است درنگ حيرت آميز او در عقاب تو، و چه دور است سرانجام او از گشايش، و چه نوميد است از آسانى راحتى و رهايى!! همه ى اينها البته بر مبناى قضاوت عادلانه اى است كه هرگز در آن ظلم نمى كنى و حكم منصفانه اى است كه ابدا در آن ستم نمى نمايى.
― تو حجتها را آشكار ساخته اى و عذر و بهانه را از ميان برداشته اى و تهديد و انذار از عذاب را اعلام فرموده اى و در تشويق و ترغيب بندگان با مهربانى اقدام نموده اى، و مثالهاى عبرت آموز بيان داشته اى و مهلت بسيار در اختيار آنان قرار داده اى، و در عين حال كه در عقاب آنان مى توانى شتاب كنى، آن را به تاخير انداخته اى و با اينكه مى توانى در بازخواست، سرعت به خرج دهى، در آن تانى مى كنى.
― درنگ تو البته از روى ناتوانى نيست و مهلت دادنت از جهت سستى نمى باشد و خوددارى تو به خاطر غفلت نبوده و انتظارت از باب مماشات نيست بلكه براى آن است كه دليل تو رساتر و كرم تو كاملتر و احسان تو فراوانتر و نعمتت تمامتر باشد. (آرى)، همه ى اين امور بوده و تو اين چنين بوده اى و از اين پس اين امور هست و تو نيز پابرجايى.
― دليل تو برتر از آن است كه كاملا توصيف شود و مجد و عظمت تو بالاتر از آن است كه كنه و انتهاء آن معلوم گردد و نعمت تو افزونتر از آن است كه تماما به شمارش درآيد و احسان تو بيشتر از آن است كه بتوان كمترين آن را سپاس گفت.
― سكوت، مرا از ستايش تو بازداشته و امساك و خوددارى، مرا از تمجيد تو ناتوان ساخته است و نهايت تلاش من، اقرار به واماندگى است. خدايا خود رغبتى به اين حالت ندارم، اما چه كنم كه عجز مرا به اين حالت كشانده است.
― پس اينك، اين من عاجزم كه قصد ورود به محضر تو دارم و از تو حسن عطا و بخشش طلب مى كنم پس بر محمد و آل او درود فرست و راز و نياز مرا بشنو و دعايم مستجاب گردان و روزگار مرا با نااميدى به پايان مبر و درخواسته ام دست رد بر پيشانى من مزن و رفتنم از پيشگاهت و بازگشتم به درگاهت را كريمانه مورد عنايت قرار ده. به راستى تو در آنچه اراده كنى در تنگنا قرار نمى گيرى و در اعطاء آنچه از تو درخواست شود ناتوان نمى باشى و تو بر هر كارى توانايى. و هيچ تحول و توانى نيست مگر به قدرت خداى بلندمرتبه ى بزرگ.