لطفا منتظر باشید
تنظیمات متن
نوع قلم
اندازه قلم
رنگ قلم
نوع قلم
اندازه قلم
رنگ قلم
الانعام 
سوره اعراف 
الانفال 
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۚ قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ٨٨ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا ۚ وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّنَا ۚ وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ۚ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا ۚ رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ٨٩ وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ٩٠ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ٩١ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۚ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ٩٢ فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ ۖ فَكَيْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ كَافِرِينَ ٩٣ وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ٩٤ ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ٩٥
سرانِ [متکبرِ] قومش گفتند: ای شعیب! ما یقیناً تو و آنان را که به تو ایمان آورده‌اند از شهرمان بیرون می‌کنیم، یا این‌که بی‌چون و چرا به آیین ما بازگردید. گفت: [شگفتا! آیا ما را می‌خواهید بازگردانید] گرچه [از آیینتان] متنفر باشیم؟ (٨٨) اگر پس از آن‌که خداوند [از ابتدا] ما را از گرویدن به آیین شرک‌آلودِ شما نجات بخشیده، به آن بازگردیم [و بگوییم خدا دارای شریک است] مسلّماً به خدای یکتا دروغ بسته‌ایم، برای ما ممکن نیست به آیین شما بازگردیم مگر این‌که خداوند پروردگار ما بخواهد، [که او هم اَبداً مشرک‌شدنِ کسی را نمی‌خواهد،] دانش پروردگار ما همه‌چیز را فراگرفته است، فقط بر خدا توکل کردیم، پروردگارا! بین ما و قومِ ما به‌حق داوری کن، که تو بهترین داورانی‌! (٨٩) سرانِ [متکبر] قومش [به مردم] گفتند: [سوگند می‌خوریم که] اگر از شعیب پیروی کنید قطعاً از زیان‌کاران خواهید بود! (٩٠) پس زلزله‌ای سخت آنان را فراگرفت و در خانه‌هایشان [به رو درافتاده،] جسمی بی‌جان شدند‌ (٩١) آنان‌که شعیب را تکذیب کردند [به‌گونه‌ای نابود شدند که] گویا در آن شهر سکونت نداشتند، البته منکران شعیب از تباه‌کنندگانِ [همۀ سرمایۀ وجودی خود] بودند‌ (٩٢) شعیب [پس از عذاب قومش و مرگ آنان] از آنان روی برتافت و [خطاب به جنازه‌هایشان] گفت: ای قومِ من! پیام پروردگارم را به شما رساندم، و برای شما خیرخواهی کردم [ولی قبول نکردید،] با این حال چگونه بر مردمی که کافرند اندوهگین باشم (٩٣) هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آن‌که اهلش را [پس از مخالفت با آن پیامبر] به تنگدستی و سیه‌روزی دچار کردیم تا [از غفلت درآمده،] با تضرع و زاری [به پیشگاه ما] آیند‌ (٩٤) بعد از آن [که] تنگدستی و سیه‌روزی [سبب بیداری آنان نشد،] به‌جای آن آسایش و فراوانی نعمت را جایگزین کردیم تا آن‌که [از نظر ثروت و جمعیت] فزونی یافتند، و گفتند: به پدران ما هم [به‌طور طبیعی] تنگدستی و سیه‌روزی رسید [و ربطی با مخالفتشان با پیامبران نداشت.] پس به ناگاه آنان را غافل‌گیرانه درحالی‌که نمی‌فهمیدند [به عذابی سخت و نابودکننده] مجازات کردیم‌ (٩٥)