خطبه 100
خطبه مشتمل بر خبر از حوادث ناگوار
-
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ اُخْرىاز خطبه های آن حضرت است
-
يَشْتَمِلُ عَلى ذِكْرِ الْمَلاحِمِمشتمل بر خبر از حوادث ناگوار
-
الْحَمْدُ لِلّهِ الاَْوَّلِ قَبْلَ كُلِّ اَوَّل، وَالاْخِرِ بَعْدَ كُلِّ آخِر. بِاَوَّلِيَّتِهِحمد خدای را همان اوّل پیش از هر اول، و آخر بعد از هر آخر. اولیّتش موجب
-
وَجَبَ اَنْ لا اَوَّلَ لَهُ، وَ بِآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ اَنْ لا آخِرَ لَهُ. وَ اَشْهَدُ اَنْآن است که قبل از او اولی نباشد، و آخریتش موجب آنکه بعد از او آخری نباشد. و شهادت می دهم
-
لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، شَهادَةً يُوافِقُ فيهَا السِّرُّ الاِْعْلانَ، وَالْقَلْبُ اللِّسانَ.معبودی جز او نمی باشد، شهادتی که باطن و ظاهر و دل و زبان در آن متّحد است.
-
اَيُّهَا النَّاسُ، لايَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقى، وَ لايَسْتَهْوِيَنَّكُمْ عِصْيانى،ای مردم، کینه با من شما را به گناه آلوده نکند، و نافرمانی از من شما را به پیروی هوای نفس نکشاند،
-
وَلاتَتَرامَوْا بِالاَْبْصارِ عِنْدَ ما تَسْمَعُونَهُ مِنّى. فَوَالَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ،و به وقتی که از من چیزی بشنوید (از راه ناباوری) به یکدیگر چشم نیندازید. به خدایی که دانه را شکافت،
-
وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، اِنَّ الَّذى اُنَبِّئُكُمْ بِهِ عَنِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِو انسان را آفرید، آنچه به شما خبر می دهم از پیامبر امّی صلّی اللّه علیه
-
وَ آلِهِ، ما كَذَبَ الْمُبَلِّغُ، وَلا جَهِلَ السّامِعُ. وَلَكَاَنِّى اَنْظُرُ اِلى ضِلِّيلو آله است، ابلاغ کننده دروغ نگفته، و شنونده هم جاهل نبوده. گویا می بینم شخصی که گمراهیش
-
قَدْ نَعَقَ بِالشَّامِ، وَفَحَصَ بِراياتِهِ فى ضَواحى كُوفانَ. فَاِذَا فَغَرَتْشدید است در شام فریاد می کند، بیرق های خود را اطراف کوفه نصب می نماید. پس چون دهانش
-
فاغِرَتُهُ، وَاشْتَدَّتْ شَكيمَتُهُ، وَ ثَقُلَتْ فِى الاَْرْضِ وَطْاَتُهُ،باز شود، و مقاومتش سخت گردد، و جای پایش در زمین استوار شود،
-
عَضَّتِ الْفِتْنَةُ اَبْناءَها بِاَنْيابِها، وَماجَتِ الْحَرْبُ بِاَمْواجِها، وَ بَدا مِنَبه آن هنگام فتنه و آشوب با نیش خود مردم زمان را بگزد، و جنگ با امواجش زبانه کشد، و از روزها
-
الاَْيّامِ كُلُوحُها، وَ مِنَ اللَّيالى كُدُوحُها. فَاِذا اَيْنَعَ زَرْعُهُ،قیافه خشن آشکار گردد، و از شبها رنج و سختی ها هویدا شود. و هنگامی که محصول او خوب برسد،
-
وَقامَ عَلى يَنْعِهِ، وَهَدَرَتْ شَقاشِقُهُ، وَبَرَقَتْ بَوارِقُهُ، عُقِدَتْ راياتُو پخته و رسیده سرپا شود، و شقشقه اش به صدا درآید، و برق شمشیرهایش بدرخشد، آنوقت است که پرچم های
-
الْفِتَنِ الْمُعْضِلَةِ، وَاَقْبَلْنَ كَاللَّيْلِ الْمُظْلِمِ، وَالْبَحْرِ الْمُلْتَطِمِ.فتنه و آشوب که راه رهایی از آن نیست به اهتزاز آید، و همانند شب تار و دریای پرموج روی آورد.
-
هذا، وَ كَمْ يَخْرِقُ الْكُوفَةَ مِنْ قاصِف، وَ يَمُرُّ عَلَيْها مِنْ عاصِف!این است اوضاع، چه صداهای سهمگینی که گوش کوفه را بخراشد، و چه تندبادهایی که بر آن بوزد!
-
وَ عَنْ قَليل تَلْتَفُّ الْقُرُونُ بِالْقُرُونِ، وَ يُحْصَدُ الْقائِمُ، وَ يُحْطَمُبه همین زودی ها گروههای مختلف به جان هم افتند، آنان که سرپایند درو شوند، و آنان که از پاافتاده اند
-
الْمَحْصُودُ.لگدمال گردند.