خطبه 106
خطبه در يكى از ايّام صفّين
-
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُاز سخنان آن حضرت است
-
فى بَعْضِ اَيّامِ صِفّينَدر یکی از ایّام صفّین
-
وَ قَدْ رَاَيْتُ جَوْلَتَكُمْ وَانْحِيازَكُمْ عَنْ صُفُوفِكُمْ، تَحُوزُكُمُ الْجُفاةُگریختن شما را دیدم، و برگشتنتان را از صفوفتان مشاهده نمودم، جفاکاران
-
الطَّغامُ، وَ اَعْرابُ اَهْلِ الشّامِ، وَ اَنْتُمْ لَهاميمُ الْعَرَبِ، وَ يَآفيخُاوباش و اعراب بادیه نشین شامی شما را به گریز واداشتند، در حالی که شما جوانمردان عرب، و سران
-
الشَّرَفِ، وَالاَْنْفُ الْمُقَدَّمُ، وَالسَّنامُ الاَْعْظَمُ. وَ لَقَدْ شَفى وَحاوِحَشریف، و برازندگان جامعه، و قله سربلندی هستید. اما دردهای سینه ام شفا یافت
-
صَدْرى اَنْ رَاَيْتُكُمْ بِاَخَرَة تَحُوزُونَهُمْ كَما حازُوكُمْ، وَ تُزيلُونَهُمْوقتی که دیدم سرانجام آنها را فراری دادید آنچنان که شما را به هزیمت دادند، و آنان را از
-
عَنْ مَواقِفِهِمْ كَما اَزالُوكُمْ. حَسّاً بِالنِّصالِ، وَ شَجْراً بِالرِّماحِ،لشگرگاه خود راندید چنانکه شما را راندند، با ضرب شمشیر و نیزه آنان را درمانده و بیچاره کردید،
-
تَرْكَبُ اُولاهُمْ اُخْراهُمْ، كَالاْبِلِ الْهيمِ الْمَطْرُودَةِ تُرْمى عَنْبه طوری که اولشان روی آخرشان می افتاد، مانند شتران تشنه ای که از سر حوضشان
-
حِياضِها، وَ تُذادُ عَنْ مَوارِدِها.رانند، و از ورود به آبگاهشان منع کنند.