خطبه 145
خطبه در فناى دنيا و نكوهش بدعت
-
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُاز خطبه های آن حضرت است
-
در فنای دنیا و نکوهش بدعت
-
اَيُّهَا النّاسُ، اِنَّما اَنْتُمْ فى هذِهِ الدُّنْيا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فيهِ الْمَنايا،ای مردم، شما در این دنیا نشانه تیرهای مرگ هستید که بر آن می نشیند،
-
مَعَ كُلِّ جَرْعَة شَرَقٌ، وَ فى كُلِّ اَكْلَة غَصَصٌ. لاتَنالُونَ مِنْها نِعْمَةً اِلاّدر گلو با هر جرعه آبی جَستنی است، و با هر لقمه ای استخوانی گلوگیر. به نعمتی نمی رسید مگر اینکه
-
بِفِراقِ اُخْرى، وَ لايُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْكُمْ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ اِلاّ بِهَدْمِ آخَرَنعمتی را از دست می دهید، و روزی از عمر به شما داده نمی شود مگر اینکه روز دیگری از عمر
-
مِنْ اَجَلِهِ، وَ لاتُجَدَّدُ لَهُ زِيادَةٌ فى اَكْلِهِ اِلاّ بِنَفادِ ما قَبْلَها مِنْ رِزْقِهِ،نابود می گردد، و اضافه در روزی برای او تازه نمی شود مگر به تمام شدن آنچه قبلاً روزی او بود،
-
وَ لايَحْيى لَهُ اَثَرٌ اِلاّ ماتَ لَهُ اَثَرٌ، وَ لايَتَجَدَّدُ لَهُ جَديدٌو اثری برایش به وجود نمی آید مگر آنکه اثری دیگر از او بمیرد، و چیزی برای او تازه نمی گردد
-
اِلاّ بَعْدَ اَنْ يَخْلَقَ لَهُ جَديدٌ، وَ لاتَقُومُ لَهُ نابِتَةٌ اِلاّ وَ تَسْقُطُ مِنْهُمگر آنکه تازه ای از او کهنه شود، و خوشه و نهالی برای او برپا نمی گردد مگر آنکه دروشده ای از او
-
مَحْصُودَةٌ. وَ قَدْ مَضَتْ اُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُها، فَما بَقاءُ فَرْع بَعْدَساقط شود. پدرانی که ما فرزندان آنهاییم از دنیا گذشتند، برای فرع چه بقایی است بعد از
-
ذَهابِ اَصْلِهِ؟!رفتـن ریشـه اش؟!
-
مِنْـهااز این خطبه است
-
وَ ما اُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ اِلاّ تُرِكَ بِها سُنَّةٌ. فَاتَّقُوا الْبِدَعَ، وَالْزَمُوابدعتی ایجاد نمی شود جز اینکه سنّتی ترک شود. از بدعتها بپرهیزید، و ملازم راه
-
الْمَهْيَعَ. اِنَّ عَوازِمَ الاُْمُورِ اَفْضَلُها، وَ اِنَّ مُحْدَثاتِها شِرارُها.هدایت شوید. امور ریشه دار برترین امور، و پدیده های تازه خلاف حق بدترین پدیده هاست.