خطبه 232
خطبه در ستايش الهى و سفارش به تقوا
-
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُاز خطبه های آن حضرت است
-
در ستایش الهی و سفارش به تقوا
-
اَحْمَدُهُ شُكْراً لاِِنْعامِهِ، وَ اَسْتَعينُهُ عَلى وَظائِفِ حُقُوقِهِ،او را سپاس می گویم تا شکر بر نعمتش باشد، و برای ادای حقوقش از او کمک می طلبم،
-
عَزيزَ الْجُنْدِ، عَظيمَ الْمَجْدِ. وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،خداوندی که ارتشش غالب، و بزرگواریش عظیم است. و شهادت می دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست،
-
دَعا اِلى طاعَتِهِ، وَ قاهَرَ اَعْداءَهُ جِهاداً عَنْ دينِهِ. لايَثْنيهِ عَنْ ذلِكَمردم را به طاعت خدا دعوت کرد، و با جهاد در راه دین بر دشمنانش پیروز شد، همدستی دشمنان
-
اجْتِماعٌ عَلى تَكْذيبِهِ، وَ الْتِماسٌ لاِِطْفاءِ نُورِهِ.بر تکذیب او، و فعالیّتشان برای خاموش کردن نور آن حضرت او را از فعالیت در راه خدا متوقف نکرد.
-
فَاعْتَصِمُوا بِتَقْوَى اللّهِ، فَاِنَّ لَها حَبْلاً وَثيقاً عُرْوَتُهُ، وَ مَعْقِلاً مَنيعاًپس به تقوای الهی چنگ زنید، که رشته ای است با دستگیره ای محکم، و حصاری است که بلندی آن
-
ذِرْوَتُهُ. وَ بادِرُوا الْمَوْتَ وَ غَمَراتِهِ، وَ امْهَدُوا لَهُ قَبْلَ حُلُولِهِ،دست نیافتنی است. بر مرگ و دشواریهایش پیشدستی کنید، و برای پذیراییش قبل از آنکه از در آید آماده شوید،
-
وَ اَعِدُّوا لَهُ قَبْلَ نُزُولِهِ، فَاِنَّ الْغايَةَ الْقِيامَةُ. وَ كَفى بِذلِكَ وَاعِظاً لِمَنْو پیش از فرود آمدنش مهیّا گردید، زیرا قیامت نهایت کار است. مرگ برای عاقلان پندی
-
عَقَلَ، وَ مُعْتَبَراً لِمَنْ جَهِلَ. وَ قَبْلَ بُلُوغ ِ الْغايَةِ ما تَعْلَمُونَکافی، و برای جاهلان زمینه عبرت است. پیش از در آمدن قیامت چنانکه خبر دارید این امور است:
-
مِنْ ضيقِ الاَْرْماسِ، وَ شِدَّةِ الاِْبْلاسِ، وَ هَوْلِ الْمُطَّلَع ِ، وَ رَوْعاتِتنگی گورها، شدّت اندوه و یأس، وحشت از جایی که از آنجا بر احوال برزخ آگاه می شوید، ترس های
-
الْفَزَع ِ، وَ اخْتِلافِ الاَْضْلاع ِ، وَ اسْتِكاكِ الاَْسْماع ِ، وَ ظُلْمَةِ اللَّحْدِ،پی در پی، جابه جا شدن استخوانها، کر شدن گوشها، تاریکی لحد،
-
وَ خيفَةِ الْوَعْدِ، وَ غَمِّ الضَّريح ِ، وَ رَدْمِ الصَّفيح ِ.ترس از وعده عذاب، پوشیده شدن شکاف گور، و استوار شدن تخته سنگها بر سر قبر.
-
فَاللّهَ اللّهَ عِبادَ اللّهِ، فَاِنَّ الدُّنْيا ماضِيَةٌ بِكُمْ عَلى سَنَن، وَ اَنْتُمْخدا را خدا را ای بندگان خدا، که دنیا شما را به یک راه می گذراند، و شما و
-
وَالسّاعَةُ فى قَرَن، وَ كَاَنَّها قَدْ جاءَتْ بِاَشْراطِها، وَ اَزِفَتْ بِاَفْراطِها،قیامت به یک رشته بسته اید، گویا قیامت با نشانه هایش فرا رسیده، و با علامتهایش نزدیک گردیده،
-
وَ وَقَفَتْ بِكُمْ عَلى صِراطِها، وَ كَاَنَّها قَدْ اَشْرَفَتْ بِزَلازِلِها، وَ اَناخَتْو شما را بر صراط خود متوقف نموده، انگار با سختی هایش بر شما مشرف شده، و سینه
-
بِكَلاكِلِها، وَ انْصَرَمَتِ الدُّنْيا بِاَهْلِها، وَ اَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِها،بر زمین نهاده، و دنیا از اهلش جدا گشته، و آنان را از دامان خود بیرون افکنده،
-
فَكانَتْ كَيَوْم مَضى، اَوْ شَهْر انْقَضى، وَ صارَ جَديدُها رَثّاً،و تمام روزگار چون روزی بود که گذشت، و یا ماهی که مدّتش به پایان رسید، تازه اش کهنه،
-
وَ سَمينُها غَثّاً، فى مَوْقِف ضَنْكِ الْمَقامِ، وَ اُمُور مُشْتَبِهَة عِظام،و فربهش لاغر شد، مردمان در توقفگاهی تنگ قرار می گیرند، و اموری درهم و عظیم،
-
وَ نار شَديد كَلَبُها، عال لَجَبُها، ساطِع لَهَبُها، مُتَغَيِّظ زَفيرُها،و آتشی سخت شرربار، همراه صدایی وحشتناک، و زبانه ای کشیده، با غرّشی از روی خشم،
-
مُتَاَجِّج سَعيرُها، بَعيد خُمُودُها، ذاك وَقُودُها، مَخُوف وَعيدُها،همراه اخگرهایی سوزنده، که دیرخاموش است، همیمه اش فروزان، تهدیدش ترسناک،
-
غَمٍّ قَرارُها، مُظْلِمَة اَقْطارُها، حامِيَة قُدُورُها، فَظيعَة اُمُورُها.قعرش ناپیدا، اطرافش تاریک، دیگهایش برافروخته، و کارهایش هولناک است.
-
«وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ اِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً» قَدْ اُمِنَ الْعَذابُ،اهل تقوا را دسته دسته به جانب بهشت می رانند، در حالی که از عذاب ایمن شده،
-
وَ انْقَطَعَ الْعِتابُ، وَ زُحْزِحُوا عَنِ النّارِ، وَ اطْمَاَنَّتْ بِهِمُ الدَّارُ،و از ملامت رهایی یافته، و از آتش دورند، بهشت در کمال آرامش پذیرای آنهاست،
-
وَ رَضُوا الْمَثْوى وَ الْقَرارَ. الَّذينَ كانَتْ اَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا زاكِيَةً،و آنان هم ازجای و قرارگاه خود شادند. اینان گروهی بودند که اعمالشان در دنیا پاک،
-
وَ اَعْيُنُهُمْ باكِيَةً، وَ كانَ لَيْلُهُمْ فى دُنْياهُمْ نَهاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفاراً،و چشمشان از خوف عذاب گریان بود، شب تارشان به خاطر خشوع و استغفارشان روز بود،
-
وَ كانَ نَهارُهُمْ لَيْلاً تَوَحُّشاً وَ انْقِطاعاً. فَجَعَلَ اللّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً،و روزشان محض بیم از گناه و انقطاع از دنیا شب. خداوند بهشت را جای بازگشت،
-
وَ الْجَزاءَ ثَواباً، وَ كانُوا اَحَقَّ بِها وَ اَهْلَها، فى مُلْك دائِم،و خیر و خوشی را پاداش آنان قرار داد، که اینان به بهشت شایسته تر و اهل آن بودند، در یک پادشاهی ابدی،
-
وَ نَعيـم قـائِـم .و نعمت پایدار خواهند بود.
-
فَارْعَوْا عِبادَ اللّهِ ما بِرِعايَتِهِ يَفُوزُ فائِزُكُمْ، وَ بِاِضاعَتِهِ يَخْسَرُبندگان خدا، آن را رعایت کنید که به رعایت آن رستگارِ شمار رستگار می گردد، و تبهکار شما به ضایع
-
مُبْطِلُكُمْ، وَ بادِرُوا آجالَكُمْ بِاَعْمالِكُمْ، فَاِنَّكُمْ مُرْتَهَنُونَ بِماکردن آن خسارت می بیند. بر مرگهای خود به اعمال صالحتان پیشی جویید، که شما گروگان اعمال
-
اَسْلَفْتُمْ، وَ مَدينُونَ بِما قَدَّمْتُمْ، وَ كَاَنْ قَدْ نَزَلَ بِكُمُ الْمَخُوفُ،گذشته خود هستید، و به آنچه انجام داده اید جزا داده می شوید. گویی مرگ وحشتناک بر شما فرود آمده،
-
فَلا رَجْعَةً تَنالُونَ، وَ لا عَثْرَةً تُقالُونَ. اِسْتَعْمَلَنَا اللّهُ وَ اِيّاكُمْ بِطاعَتِهِکه نه از آن بازگشتی دارید، و نه لغزشی را از شما می پذیرند. خداوند ما و شما را در مدار طاعت خود
-
وَ طاعَةِ رَسُولِهِ، وَ عَفا عَنّا وَ عَنْكُمْ بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ.و رسـولش به کـار گیـرد، و از مـا و شمـا به فضـل و رحمتش درگـذرد.
-
اِلْزَمُوا الاَْرْضَ، وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلاءِ، وَ لاتُحَرِّكُوا بِاَيْديكُمْبر جای خود قرار گیرید، بر بلا و سختی صبر کنید، دستها و اسلحه های
-
وَ سُيُوفِكُمْ فى هَوى اَلْسِنَتِكُمْ، وَ لاتَسْتَعْجِلُوا بِما لَمْ يُعَجِّلْهُخود را در مسیر هوا و هوس زبانهای خود به کار مگیرید، و در آنچه خداوند شتاب در آن را برای شما
-
اللّهُ لَكُمْ، فَاِنَّهُ مَنْ ماتَ مِنْكُمْ عَلى فِراشِهِ وَ هُوَ عَلى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِنخواسته شتاب نکنید، زیرا هر کدام از شما که بر اساس شناخت خدا و رسولش
-
وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ ماتَ شَهيداً، وَ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى اللّهِ،و اهل بیت پیامبرش در بستر بمیرد شهید از دنیا رفته، و اجرش بر خداست،
-
وَ اسْتَوجَبَ ثَوابَ ما نَوى مِنْ صالِح ِ عَمَلِهِ، وَ قامَتِ النِّيَّةُ مَقامَو به ثواب عمل صالحی که در نیّت داشته می رسد، و این نیّت جای شمشیر
-
اِصْلاتِهِ لِسَيْفِهِ، فَاِنَّ لِكُلِّ شَىْء مُدَّةً وَ اَجَلاً.کشیدن او را پر می کند، زیرا هر چیزی را زمان مشخّص و مدّت معیّنی است.