لطفا منتظر باشید

حکایت جوان گنهکار و عابد دوزخی

حسینیه هدایت

*غروری که یک عابد را دوزخی کرد*

 

جوانی اهل فسق و فجور بود؛ عیسی‌بن‌مریم(ع) از بیابانی عبور می‌کرد، به کلبه‌ای رسید که عابدی در این کلبه زندگی می‌کرد.

عیسی‌بن‌مریم(ع) به این صومعه رسید و سرگرم صحبت با مرد عابد شد. جوان آلودهٔ به فسق و فجور هم به جای دیگری می‌رفت و اتفاقی مسیرش از این بیابان بود. چشمش از دور به مسیح(ع) افتاد و گفت: خدایا! من گناه کرده‌ام و اهل فسق و فجور بودم؛ اگر به مسیح(ع) برسم و من را سرزنش کند، خیلی برای من سخت است و آبرویم می‌رود. خدایا! توبه کردم و دیگر در آینده مرتکب فسق و فجور نمی‌شوم. خدایا! هر کاری هم در گذشته‌ام کرده‌ام، از تو عذر می‌خواهم.

جوان جلو نیامد و یک‌خرده دورتر گذشت که با مسیح(ع) روبه‌رو نشود. یک‌مرتبه این عابد دستش را به‌طرف پروردگار بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این بدکارِ فاسقِ فاجرِ آلوده محشور نکنی که من هم به آتش او بسوزم. جوان رد شده بود، به عیسی(ع) خطاب رسید: به این عابد بگو که من هرگز تو را با این جوان محشور نمی‌کنم؛ چون این جوان در قیامت اهل بهشت است و تو به‌خاطر غرورت، اهل دوزخ هستی. دعایت مستجاب است.

 

متن کامل، صوت و سایر کلیپ های این سخنرانی را در اینجا (جایگاه روزه دار) ببینید.